شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

من بغض سنگینم، سکوتم، تو صدایم باش - ناصر فیض


من بغض سنگینم، سکوتم، تو صدایم باش

حرفی بزن! هنگامه ی آوازهایم باش


 آنجا تو، اینجا هر چه از من دور و بیگانه است

ای دور نزدیک! ای همین جا! آشنایم باش


 یک سو خدا، یک سو پُر از اهریمن و طوفان

وقتی خدایی نیست با من، ناخدایم باش


 دنبال خود می گردم و گم می شوم در خویش

در جاده های سمت پیدا پا به پایم باش


 تا با جنون و عشق درگیرم صدایم کن!

تا بشکنم در خویش، فریاد رهایم باش


 من آنکه می خواهی برایت می شوم اما

تو آنکه می خواهی خودت باشی برایم باش

 

ناصر فیض

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.