شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

یه شب خواب چشمامو بی خبر برد - افشین یداللهی


یه شب خواب چشمامو بی خبر برد

به دنیایی از اینجا ساده تر برد

 

به دنیای گل و نور و ترانه

میون لحظه های عاشقانه

 

تو تنها دلخوشی تنها امیدی

تو حرفی که نمی گفتم شنیدی

 

تو با من بودی و من بی تو افسوس

تو خورشیدی و من دنبال فانوس

 

تو رقص ماه و خورشید و ستاره

خودم رویاتو می دیدم دوباره

 

میون خواب و بیداری نشستم

هنوزم پیش چشمای تو هستم

 

افشین یداللهی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.