ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی که حکمران چمن باد می شود
اول تبر حواله ی شمشاد می شود
دیگر چه مکتب و چه مرام و چه مسلکی؟
در گلشنی که قبله نما باد می شود
بلبل خموش ، غنچه گرفتار ، گل ملول
یعنی چمن مدینه ی بیداد می شود
جایی که سنگ زمزمه ی عشق سر دهد
آنجاست تیشه قاتل فرهاد می شود
یک عمر آن که بود مجلد به جلد دوست
در گیر و دار حادثه جلاد می شود
راز قبیله را بفروشد به ارزنی
صیدی که سرسپرده ی صیاد می شود
زخمی که اعتماد ز نیرنگ می خورد
هر روز هر چه می گذرد حاد می شود
ساقی ! بریز باده ، مخور غم ، که پیر گفت
روزی بنای میکده آباد می شود
محمد سلمانی