شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

ملال پنجره را، آسمان به باران شست - حسین منزوی


ملال پنجره را، آسمان به باران شست

چهار چشم غبارینش، از غباران شست


از این دو پنجره اما، از این دو دیده ی من،

مگر ملال تو را می شود، به باران شست؟


امان نداد زمان تا منت نشان بدهم

که دست می شود از جان، به جای یاران شست


گذشتی از من و هرگز گمان نمی بردم

که دست می شود اینسان، ز دوستاران شست


تو آن مقدس بی مرگی، آن همیشه، که تن،

درون چشمه ی جادوی ماندگاران شست


تو آن کلام که از دفتر همیشه ی من

تو را نخواهد، باران روزگاران شست....



حسین منزوی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.