ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تو ای بهانه ی زیبای هر ترانه ی من
خلیج من، خزر من، مدیترانه ی من
ببین به ذهن درختان راه خانه ی تو
چگونه مانده غزل های عاشقانه ی من
به جز خیال تو این روزها که می گیرد
نشانی از شب بن بست بی نشانه ی من
خوشا هوای تو و سرپناه آغوشت
که آسمان من این است و آسمانه ی من
سیاه داشت به تن چشم تو ولی ننشست
به سوگواری اندوه بی کرانه ی من
دلم برای سرودن غم تو را کم داشت
به یادم آمدی و جور شد بهانه ی من
به سان برف که بر دوش کاج کوچه نشست
بریز خستگی ات را به روی شانه ی من
نمی زنی پر و بالی وگرنه راهی نیست
از آشیانه ی تو تا به آشیانه ی من
نیامدی که پس از برگ برگ پژمردن
دوباره گل کند احساس شاعرانه ی من
تو باشی و به قدم رنجه ی تو پر بکشیم
من و قناری غمگین زنگ خانه ی من
وحید عیدگاه